ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم(ص): نخل را نسوزانید و آن را در آب غرق نکنید. درخت بارور را قطع نکنید و زراعت را به آتش نکشید؛ زیرا شما نمىدانید، شاید در آینده به آن نیازمند شوید.
اصول کافی، جلد5، صفحه 29
رضا صادقی: «یه چیزی میشه دیگه» را برای حال مردم خواندم
قطعه «یه چیزی میشه دیگه» را بدون هیچ برنامهریزی خواندم، حدود هشت ماه پیش از خواندن این قطعه رضا شیری شعرش را برای من فرستاده بود و من هم گفتم که خوب است اما الان موقع مناسبی برای ساختش نیست. در شرایط کرونا دیدم که این قطعه میتواند به مردم کمک کند و شاید حال و هوای آنها را عوض کند که شکر خدا همینطور هم شد. با یک جمله دخترم که پرسید آیا همه ما با کرونا میمیریم، به فکر افتادم که این قطعه را بخوانم و خواندم و مورد استقبال مردم قرار گرفت. پیشبینی میکردم که حال یکسری از مردم را خوب کند، اما فکر نمیکردم این کلیپ هر روز در شبکه خبر پخش شود. فکر نمیکردم تا این حد با مردم ارتباط برقرار کند. خودی و غیرخودی، موافق و مخالف و همه آنها که از من خوششان نمیآمد یا دوست داشتند، این کلیپ را دیدند. فکر میکنم که خیلی بهجا بود و تا حدی هم لطف خدا شامل حالم شد.
بخشی از گفتههای این خواننده پاپ با ایلنا
درسهایی برای آینده
مریم معترف
بازیگر و کارگردان تئاتر
در وهله اول امیدواریم و طلب میکنیم که هرچه زودتر واکسن به تمامی مردم ایران تزریق شود تا بتوانیم از شر این ویروس نجات پیدا کنیم و به شرایط طبیعی زندگی برگردیم.
این ویروس در سالی که گذشت، متأسفانه در بخشها و حوزههای مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی چهرههای معتبر، مطرح و عزیزی را از ما گرفت که نبود هرکدامشان میتواند فقدان و خلأیی باشد در دنیای هنر؛ اما یکی از درسهایی که رفتن این عزیزان به ما داد، مراقبت بیش از همیشه در برابر این ویروس بود و جدی گرفتن آن و اهمیت حفاظت از جان یکدیگر.
با وجود خطرات بسیار، دوستانی کار روی صحنه برده و میبرند که من برای همه آنها نگران هستم و امیدوارم بلا از جان هر کدامشان دور باشد که چنین ریسکی را به جان میخرند اما گذشته از این اجراهای صحنهای، امروزه در پلتفرمهای اینترنتی نسخههایی از تئاترهای ضبط شده هم وجود دارد که در دسترس علاقهمندان به تئاتر است و میتوانند به تماشای این آثار بنشینند. نکته اینجاست که تماشا کردن تئاتر هم مثل خواندن کتاب در وهله اول به بحث سلیقه مربوط است و هر کسی برای تماشای تئاتر یا خواندن کتاب، رویکرد و ایده و نظری دارد؛ اما در بحث تماشای تئاتر یا فیلمتئاتر به طور اخص، یک موضوع را میتوان در وهله اول مورد توجه قرار داد و آن مسأله و موضوع هم بیشک کیفیت ضبط آثار نمایشی در قالب تصویر است. موضوعی که متأسفانه در کشور ما آنچنان جدی گرفته نمیشود و در بسیاری از آثار موجود شاهد این مسأله هستیم که یکی، دو دوربین در کنار صحنه کاشته شده و فضایی مرده در کار تصویر حاکم است که مخاطب را پس میزند. در شرایط استاندارد و حرفهای ضبط تلهتئاتر در کشورهای توسعه یافته، عوامل اجرایی یک نمایش برای ضبط نسخه تصویری آن وقت کافی برای طراحی دکوپاژ و تمرینهای مختلف و مستمر، با نور و صدا و... میگذارند و به همین دلیل است که آثاری که ما از نمایشهای ضبط شده خارجی میبینیم اصولاً آثاری هستند با کیفیت که مخاطب را تا پایان کار، جذب میکنند؛ اما متأسفانه در کشور ما به دلایل فراوان این وسواسها و صرافتها وجود ندارد و حالا هم که چندین سال است حتی همان تلهتئاترهایی را که در دهههای گذشته پخش میشد هم نداریم و این جای تأسف دارد.
در کنار چنین مسائلی، فکر میکنم طی یک سالی که گذشت بیش از هر چیزی ما مردم و بهطور اخص هنرمندان، فرصت مطالعه داشتیم و تمرکز و تفکر در حوزه فرهنگ و هنر.
هنوز هم این فرصت باقی است و ریسک کمتری هم دارد و میتواند به توان تئوریک تئاتر ما کمک کند و راههای خوبی را برای آینده رو به ما باز کند. در تمام دنیا تئاترها و هنرهای گروهی بهدلیل ریسک بالای آن تعطیل است و هنرمندان بهسمت مسائل پژوهشی رفتهاند تا برای آینده حداقل بتوانند به دستاوردهای پژوهشی تکیه کنند.
درباره همین موضوع تلهتئاتر یا استانداردهای ضبط فیلمتئاتر، نمونههای بسیار خوب و حرفهای در سراسر جهان وجود دارد که میتوانیم آنها را ببینیم و با نحوه تصویربرداری و استانداردسازی یک نمایش تلویزیونی یا بهنوعی تصویری از یک نمایش بیشتر آشنا شویم و همه اینها میتواند ما را برای آینده مجهزتر کند.
در فضای مجازی هم به همین شکل است و طی یک سال اخیر، کارهایی در این فضاها اتفاق افتاد که امکانهایی خوب را به جامعه هنری داد که قطعاً استفاده از آنها میتواند مفید باشد.
بازیگر و کارگردان تئاتر
در وهله اول امیدواریم و طلب میکنیم که هرچه زودتر واکسن به تمامی مردم ایران تزریق شود تا بتوانیم از شر این ویروس نجات پیدا کنیم و به شرایط طبیعی زندگی برگردیم.
این ویروس در سالی که گذشت، متأسفانه در بخشها و حوزههای مختلف فرهنگی، هنری و ورزشی چهرههای معتبر، مطرح و عزیزی را از ما گرفت که نبود هرکدامشان میتواند فقدان و خلأیی باشد در دنیای هنر؛ اما یکی از درسهایی که رفتن این عزیزان به ما داد، مراقبت بیش از همیشه در برابر این ویروس بود و جدی گرفتن آن و اهمیت حفاظت از جان یکدیگر.
با وجود خطرات بسیار، دوستانی کار روی صحنه برده و میبرند که من برای همه آنها نگران هستم و امیدوارم بلا از جان هر کدامشان دور باشد که چنین ریسکی را به جان میخرند اما گذشته از این اجراهای صحنهای، امروزه در پلتفرمهای اینترنتی نسخههایی از تئاترهای ضبط شده هم وجود دارد که در دسترس علاقهمندان به تئاتر است و میتوانند به تماشای این آثار بنشینند. نکته اینجاست که تماشا کردن تئاتر هم مثل خواندن کتاب در وهله اول به بحث سلیقه مربوط است و هر کسی برای تماشای تئاتر یا خواندن کتاب، رویکرد و ایده و نظری دارد؛ اما در بحث تماشای تئاتر یا فیلمتئاتر به طور اخص، یک موضوع را میتوان در وهله اول مورد توجه قرار داد و آن مسأله و موضوع هم بیشک کیفیت ضبط آثار نمایشی در قالب تصویر است. موضوعی که متأسفانه در کشور ما آنچنان جدی گرفته نمیشود و در بسیاری از آثار موجود شاهد این مسأله هستیم که یکی، دو دوربین در کنار صحنه کاشته شده و فضایی مرده در کار تصویر حاکم است که مخاطب را پس میزند. در شرایط استاندارد و حرفهای ضبط تلهتئاتر در کشورهای توسعه یافته، عوامل اجرایی یک نمایش برای ضبط نسخه تصویری آن وقت کافی برای طراحی دکوپاژ و تمرینهای مختلف و مستمر، با نور و صدا و... میگذارند و به همین دلیل است که آثاری که ما از نمایشهای ضبط شده خارجی میبینیم اصولاً آثاری هستند با کیفیت که مخاطب را تا پایان کار، جذب میکنند؛ اما متأسفانه در کشور ما به دلایل فراوان این وسواسها و صرافتها وجود ندارد و حالا هم که چندین سال است حتی همان تلهتئاترهایی را که در دهههای گذشته پخش میشد هم نداریم و این جای تأسف دارد.
در کنار چنین مسائلی، فکر میکنم طی یک سالی که گذشت بیش از هر چیزی ما مردم و بهطور اخص هنرمندان، فرصت مطالعه داشتیم و تمرکز و تفکر در حوزه فرهنگ و هنر.
هنوز هم این فرصت باقی است و ریسک کمتری هم دارد و میتواند به توان تئوریک تئاتر ما کمک کند و راههای خوبی را برای آینده رو به ما باز کند. در تمام دنیا تئاترها و هنرهای گروهی بهدلیل ریسک بالای آن تعطیل است و هنرمندان بهسمت مسائل پژوهشی رفتهاند تا برای آینده حداقل بتوانند به دستاوردهای پژوهشی تکیه کنند.
درباره همین موضوع تلهتئاتر یا استانداردهای ضبط فیلمتئاتر، نمونههای بسیار خوب و حرفهای در سراسر جهان وجود دارد که میتوانیم آنها را ببینیم و با نحوه تصویربرداری و استانداردسازی یک نمایش تلویزیونی یا بهنوعی تصویری از یک نمایش بیشتر آشنا شویم و همه اینها میتواند ما را برای آینده مجهزتر کند.
در فضای مجازی هم به همین شکل است و طی یک سال اخیر، کارهایی در این فضاها اتفاق افتاد که امکانهایی خوب را به جامعه هنری داد که قطعاً استفاده از آنها میتواند مفید باشد.
گفت و گو با سید فرید قاسمی به بهانه انتشار دانشنامه ناموران مطبوعات
کسی به سراغ آنان نمیرود
مریم شهبازی
خبرنگار
سیدفرید قاسمی در تازهترین نوشته خود به سراغ اهالی رسانه رفته، این کتاب با عنوان «شناسنامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعات ایران» و از سوی انتشارات «کمیسیون ملی یونسکو-ایران» در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. قاسمی که خود از روزنامهنگاران پیشکسوت کشورمان است درباره چرایی تألیف این کتاب به «ایران» میگوید: «روزنامهنگاران تنها قشری هستند که درباره همهچیز و همهکس مینویسند اما کسی به سراغ آنان نمیرود.
این اثر پژوهشی را نوشتم تا از این طریق اطلاعات درباره زندگینامه و فعالیتهای اهالی رسانه از میان نرود و نه تنها علاقهمندان، بلکه آیندگان به آنها دسترسی داشته باشند.»
او که در بین اهالی کتاب و رسانه به «حافظه مطبوعاتی ایران» مشهور است درباره پیام اثر پژوهشی خود ادامه میدهد: «زیر پوست این پژوهش نکتهای نهفته است، اینکه بسیاری از بزرگان ایران معاصر برای حداقل یک دوره، کار روزنامهنگاری و نشریهورزی در کارنامه خود دارند.» آنطور که این چهره پیشکسوت روزنامهنگاری تأکید دارد؛ پیشتر شاهد انتشار کاری تألیفی درباره مشاهیر رسانههای کشورمان نبودهایم و از همینرو او تا به امروز دست به انتشار آثار متعددی در این زمینه زده، کتابهایی همچون «مشاهیر مطبوعات ایران» و مجموعه 10 جلدی «مفاخر مطبوعات» که هر جلد آن به یکی از بزرگان این عرصه اختصاص یافته است.
او طی سالها، اطلاعات مرتبط با زندگینامه هزاران نفر از فعالان عرصه مطبوعات را نوشته که کتاب «شناسنامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی» تنها بخشی از این پژوهش را شامل میشود. به گفته قاسمی کتابی که هماکنون با همکاری مؤسسه یونسکو منتشر شده هشت جلدی بوده، منتها وی بنابر شرایط نشر و اوضاع اقتصادی، تصمیم به خلاصه کردن آن در کتابی 704 صفحهای گرفته تا با کاهش هزینه پشت جلد کتاب، امکانی برای دسترسی عموم به آن فراهم شود. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، قرار بر انتشار این اثر پژوهشی در سال 1380 بوده، منتها قبول مسئولیت و سکانداری نشریه کتاب هفته از سوی سیدفرید قاسمی به مدت چهار سال آن را به تأخیر میاندازد. بعد از آن هم بنابر دلایل دیگری از جمله دگرگونی شیوههای کسب مجوز کتاب، انتشار این کتاب که میتوان آن را دانشنامه ناموران مطبوعات کشورمان دانست به تعویق میافتد. در ادامه قاسمی تصمیم به چکیدهنویسی اطلاعات مذکور میگیرد و در گام نخست زندگینامهها را در دوره رده «در گذشتهها» و «زندهها» تفکیک میکند؛ هرچند که به مرور به شمار رفتگان اضافه میشود و او از میان درگذشتگان به عددی در حد یک مجلد مرسوم میرسد. اما آنچه در این مجموعه خواهید خواند چکیده زندگینامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی است؛ از مؤسس، حامی، ناشر و مدیر بخشهای مختلف نشریات گرفته تا فعالان دیگر قسمتهای رسانهها از قبیل ویراستار، دبیر تحریریه، کاریکاتوریست، عکاس و حتی موزع و روزنامهفروش. البته قاسمی در مجلد مذکور حتی درباره سانسورچیها و افرادی که به شکلی فراتر از جهان روزنامهنگاری با پهنه مطبوعات ایران مرتبط بودهاند نیز نوشته است. این پژوهشگر در چکیده هر زندگینامه، نخست شهرها یا کشورهای محل آموزش و مدرک تحصیلی افراد و سپس توانمندیها، کارورزیها و منصبداری آنان را آورده است. بعد از آن هم به سراغ مسئولیتهای مطبوعاتی هر یک از اشخاص با قید سالهای تصدیگری آنان در هر نشریه رفته است. قاسمی در مقدمه تأکید کرده این کتاب همه درگذشتگان مطبوعات کشورمان را شامل نمیشود؛ از همین رو او وعده داده که اطلاعات دیگر درگذشتگان را در جلدهای بعدی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد دارد. سیدفرید قاسمی «شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامهنگار و کارگزار مطبوعات ایران» را به توصیه یونس شکرخواه از چهرههای شاخص دانشگاهی در رشته روزنامهنگاری و علوم ارتباطات نوشته است که هم اینک با همکاری انتشارات «کمیسیون ملی یونسکو-ایران» به کتابفروشیهای سطح کشور راه یافته است.
خبرنگار
سیدفرید قاسمی در تازهترین نوشته خود به سراغ اهالی رسانه رفته، این کتاب با عنوان «شناسنامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعات ایران» و از سوی انتشارات «کمیسیون ملی یونسکو-ایران» در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. قاسمی که خود از روزنامهنگاران پیشکسوت کشورمان است درباره چرایی تألیف این کتاب به «ایران» میگوید: «روزنامهنگاران تنها قشری هستند که درباره همهچیز و همهکس مینویسند اما کسی به سراغ آنان نمیرود.
این اثر پژوهشی را نوشتم تا از این طریق اطلاعات درباره زندگینامه و فعالیتهای اهالی رسانه از میان نرود و نه تنها علاقهمندان، بلکه آیندگان به آنها دسترسی داشته باشند.»
او که در بین اهالی کتاب و رسانه به «حافظه مطبوعاتی ایران» مشهور است درباره پیام اثر پژوهشی خود ادامه میدهد: «زیر پوست این پژوهش نکتهای نهفته است، اینکه بسیاری از بزرگان ایران معاصر برای حداقل یک دوره، کار روزنامهنگاری و نشریهورزی در کارنامه خود دارند.» آنطور که این چهره پیشکسوت روزنامهنگاری تأکید دارد؛ پیشتر شاهد انتشار کاری تألیفی درباره مشاهیر رسانههای کشورمان نبودهایم و از همینرو او تا به امروز دست به انتشار آثار متعددی در این زمینه زده، کتابهایی همچون «مشاهیر مطبوعات ایران» و مجموعه 10 جلدی «مفاخر مطبوعات» که هر جلد آن به یکی از بزرگان این عرصه اختصاص یافته است.
او طی سالها، اطلاعات مرتبط با زندگینامه هزاران نفر از فعالان عرصه مطبوعات را نوشته که کتاب «شناسنامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی» تنها بخشی از این پژوهش را شامل میشود. به گفته قاسمی کتابی که هماکنون با همکاری مؤسسه یونسکو منتشر شده هشت جلدی بوده، منتها وی بنابر شرایط نشر و اوضاع اقتصادی، تصمیم به خلاصه کردن آن در کتابی 704 صفحهای گرفته تا با کاهش هزینه پشت جلد کتاب، امکانی برای دسترسی عموم به آن فراهم شود. همانطور که در مقدمه کتاب هم آمده، قرار بر انتشار این اثر پژوهشی در سال 1380 بوده، منتها قبول مسئولیت و سکانداری نشریه کتاب هفته از سوی سیدفرید قاسمی به مدت چهار سال آن را به تأخیر میاندازد. بعد از آن هم بنابر دلایل دیگری از جمله دگرگونی شیوههای کسب مجوز کتاب، انتشار این کتاب که میتوان آن را دانشنامه ناموران مطبوعات کشورمان دانست به تعویق میافتد. در ادامه قاسمی تصمیم به چکیدهنویسی اطلاعات مذکور میگیرد و در گام نخست زندگینامهها را در دوره رده «در گذشتهها» و «زندهها» تفکیک میکند؛ هرچند که به مرور به شمار رفتگان اضافه میشود و او از میان درگذشتگان به عددی در حد یک مجلد مرسوم میرسد. اما آنچه در این مجموعه خواهید خواند چکیده زندگینامه 1600 روزنامهنگار و کارگزار مطبوعاتی است؛ از مؤسس، حامی، ناشر و مدیر بخشهای مختلف نشریات گرفته تا فعالان دیگر قسمتهای رسانهها از قبیل ویراستار، دبیر تحریریه، کاریکاتوریست، عکاس و حتی موزع و روزنامهفروش. البته قاسمی در مجلد مذکور حتی درباره سانسورچیها و افرادی که به شکلی فراتر از جهان روزنامهنگاری با پهنه مطبوعات ایران مرتبط بودهاند نیز نوشته است. این پژوهشگر در چکیده هر زندگینامه، نخست شهرها یا کشورهای محل آموزش و مدرک تحصیلی افراد و سپس توانمندیها، کارورزیها و منصبداری آنان را آورده است. بعد از آن هم به سراغ مسئولیتهای مطبوعاتی هر یک از اشخاص با قید سالهای تصدیگری آنان در هر نشریه رفته است. قاسمی در مقدمه تأکید کرده این کتاب همه درگذشتگان مطبوعات کشورمان را شامل نمیشود؛ از همین رو او وعده داده که اطلاعات دیگر درگذشتگان را در جلدهای بعدی در اختیار علاقهمندان قرار خواهد دارد. سیدفرید قاسمی «شناسنامه ۱۶۰۰ روزنامهنگار و کارگزار مطبوعات ایران» را به توصیه یونس شکرخواه از چهرههای شاخص دانشگاهی در رشته روزنامهنگاری و علوم ارتباطات نوشته است که هم اینک با همکاری انتشارات «کمیسیون ملی یونسکو-ایران» به کتابفروشیهای سطح کشور راه یافته است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#واکسن
با اوج گرفتن آمارهای بیماری کرونا و بستری شدن بیماران در بیمارستانها، مجدد در فضای مجازی درخواست خرید واکسن مطرح شده است. کاربران توئیتر با هشتگ واکسن بخرید و واکسن درخواست خود را مطرح کردند: «موج چهارم کرونا به تهران رسید. معاون درمان ستادمقابله با کرونااستان تهران: موج چهارم کرونا به تهران رسید. برای دورکاری کارمندان، تغییر ساعات کاری و حملونقل عمومی احتمالاً تصمیم گرفته خواهدشد.» اگر زحمت نمیشه کنار گیردادن به سفر و دورهمی و تردد مردم، واکسن هم تأمین کنید.»، «من واکسن نمیخوام که بتونم بعدش برم مهمونی یا مسافرت من واکسن میخوام که نیان پنجره بغل میزمو باز کنن هر روز باد منو ببره مثل بید بلرزم»، «جناب_دکتر_نمکی_وزیر_محترم، آمار فوتیهای مناطق کوچک را که میبینیم متوجه درو شدن مردم بهخاطر کرونا بیشتر میشویم در صورتی که در دنیا دارد کنترل میشود و به زندگی عادی برمیگردند. ساخت واکسن که نمایش داده شد و تست اولیه داشت چی شد؟چند ماه پس از تستها باید منتظر ماند»، «اتاق اصناف اطلاعیه داده که اگه یه بار دیگه شهرهای کشور به وضعیت قرمز برگردن، بیشتر از یک میلیون مغازه تعطیل میشه و سرپرست حدود سه میلیون خانوار بیکار میشه. پ.ن: یکی از نتایج بیبرنامگی در واکسیناسیون»، «هشدار رئیس ستاد کرونای کلانشهر تهران: در آستانه خیز چهارم کرونا، باید از تمام ظرفیتهای کشور برای واردات واکسن استفاده شود/ پیشبینی ما این است که در موج جدید بیماری، تبدیل رنگهای کشور با شتاب و سرعت بیشتری اتفاق بیفتد...»، «من یکسال و ۱ ماه از زمانی که کرونا گرفتم میگذره ولی همچنان فانتوسمیا (احساس بوی ناخوشایند در بینی)رو گهگاهی دارم و هنوز برطرف نشده»، «اینقدر گفتیم واکسن بخرید حالا رفتن گفتن دیر اومدی تمام شده»، «تست کرونای دوتا از دوستان که دو روز پیش باهاشون ملاقات داشتم مثبت اعلام شده و خودمم عصر میرم برای آزمایش سیکل به سیکل تا ابتلای همه ایرانیان به ویروس.»، «انگلیس بعد واکسیناسیون از 1725 مرگ روزانه به 10 مرگ در روز رسیده تأثیر واکسنو میبینید؟»
کلاب هاوس
چندی است که بحث کلاب هاوس در فضای مجازی بشدت داغ شده است. کلاب هاوس یک شبکه اجتماعی بر پایه صوت است. این خصوصیت باعث شد که فضایی برای گفتوگو بین جناحهای مختلف سیاسی مهیا شود. البته این مدت تنها سیاسیها نیستند که از اپلیکیشن استفاده میکنند، بعد از حضور محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات، علیاکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران، حضور هنرمندان و چهرههای ورزشی هم در این فضا دیده میشود. التبه فراموش نکنید که خصوصیت اصلی این پلتفرم متکی بر صوت است و افراد میتوانند بهصورت زنده با یکدیگر صحبت کنند و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. حالا این روزها هشتگ کلاب هاوس محلی برای انتقاد یا تعریف از این اپلیکیشن شده است. «کلاب_هاوس در حال تغییر تریبونها است و این وسط #صداوسیما بهعنوان تریبون رسمی، بیشترین آسیب را خواهد دید.»، «تبلیغ کلاب_هاوس!!! پلتفرمی شفاهی با برد محدود. نه حافظه. نه تعامل آزادانه. چیز نو و تازهای هم نیست چت رومهای یاهو بهخاطر همین بیحافظه بودن از دور خارج شد.این پروپاگاندای_کلاب_هاوس را جدی نگیرید اگرچه روابط_عمومی ها!! برای برساختن مونولوگ رؤسایشان دوستش دارند!!»، «مهمترین ویژگی کلاب_هاوس اینه که میشه ازش با عنوان «پلتفرمِ گفتوگو» یاد کرد.»، «به نظرم کلاب_هاوس، توانایی تحول در شبکههای اجتماعی را ندارد و در این زمینه، هرگز نمیتواند با تلگرام رقابت کند. آتش کلاب هاوس در ایران، بدون حضور افراد سرشناس و سیاسیون (احتمالاً پساخرداد)، فروکش میکند. گعدههای فعلی نیز بیشتر به حرافخانه شبیه است که هیچ خروجی ملموسی ندارد.»، «روی زبان فارسی غیرت داشته باشید متأسفانه توی کلاب_هاوس بیغیرتی نسبت به زبان فارسی موج میزنه»، «یه عده هم هستن من هر زمان از روز رفتم کلاب_هاوس رو چک کنم تو هر رومی با هر موضوعی که فکر کنید داشتن اظهار فضل میکردن، اینا همونان که تو توئیتر، تحلیلهای سیاسی راننده تاکسیارو مسخره میکنن ولی خودشون رو عالم تمام موضوعات میدونن»، «داوطلبان انتخابات۱۴۰۰ ریاست جمهوری در این دوره، بدون شک باید از فیلتر کلاب_هاوس وطنی بگذرند!»
کشف رازهای زندگی از خلال خطوط داستان
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
همه ما در دوره نوجوانی رمانهای کلاسیک را خواندهایم و با آنها آشنایی داریم و البته فضایی امن و آرام از منظر بسیاری از والدین حساس برای نوجوانانشان که بواسطه تجربه خود این کتابها را مناسب و جذاب میدانند. انگار این دسته کتابها وجه مشترکی است بین والدین و فرزندان. فضایی مشترک، حس و حال و خاطراتی مشترک که باعث میشود بسیاری از والدین این کتابها را در اختیار فرزندانشان قرار بدهند. چیزی شبیه یک تجربه مشترک. انگار خواندن این کتابها حتی بارها و بارها تجربه و مرور دورهای از زندگی است هر چند نوع نگاه به اثر تغییر میکند اما حس و حال شیرینی دارد. تکرار تجربهای در گذشته و پلی میان اکنون و گذشته برای بزرگترها. خواندن رمانهای کلاسیک فضایی متفاوت جلوی روی مخاطب میگذارد. قاعدتاً او با شیوه زندگی، دیدگاهها، ارتباطات و شیوه حل مسائل آدمها در دورههای مختلف آشنا میشود. مخاطب از دریچه داستان به زندگی افراد در گذشته نگاه میکند. به آدمهایی متفاوت از دنیای امروز او، اما با بسیاری از مسائل مشترک. مسائلی که در دنیای امروز هم آدمها با آن درگیر هستند، عواطف، احساسات، قانون و...
لذت خواندن رمانهای کلاسیک میتواند تکرار پذیر باشد و هر بار دریچه تازهای به روی مخاطب باز کند و او را با زوایای مختلف آن دنیا آشنا کند. از منظر تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بسته به تجربه مخاطب دستاورد متفاوتی میتواند برای او داشته باشد. این آثار به خاطر ساختار نگارشی و کلمات، فرصت درک بهتر به مخاطب میدهد تا به تفاوت نگارش و کلمات متفاوت و کاربرد آنها دست پیدا کند و دامنه واژگانی خود را گسترش بدهد. در عین حال سیر داستان و زندگیهای گذشته و نگاه آنها امکانی است برای درک بهتر تفاوتها. سبک زندگی، دیدگاهها، روابط و... به مخاطب کمک میکند تا نگاه مختلف به پیرامون خودش داشته باشد. حتی رمانهای کلاسیک امکان این را فراهم میکنند تا مخاطب ذائقه مطالعاتی خودش را بهتر پیدا کند. بسیاری از رمانها و سریالهای امروز دنیا سعی میکنند از ادبیات کهن و داستانهای قدیمی استفاده کنند و به این شکل ارتباط مخاطب را با گذشته برقرار کنند و حتی ارجاعاتی به آنها دارند که مخاطب را به خواندن این آثار و آشنایی با آنها تشویق میکند. در واقع خواندن آثار کلاسیک یک کشف است. کشف رازهای زندگی از خلال خطوط داستان. آثار کلاسیک علاوه بر سرگرمی، معمولاً بهدلیل سر راست بودن داستان و عدم پیچیدگی تکنیک روایی، میتواند امکان آشنایی با سبک نگارشی، کلمات گوناگون و ارتباط با مفهوم داستان را برای مخاطبان نوجوان فراهم کند. فرصتی که امکان توانایی نوشتاری را افزایش میدهد. حتی امکان نوشتار رسمی و درست نوشتن را. گاه استفاده از کلماتی پرمفهوم و چند پهلو. معمولاً مخاطبان نوجوان بخوبی با آثار کلاسیک ارتباط برقرا ر میکنند و میتوانند ساعاتی از روز را در فضایی بدون هیاهو و قیل و قال امروز و نگرانیهایش بگذرانند. دنیایی کاملاً متفاوت. دنیایی که شاید با دنیای امروز او تفاوتهای بسیار زیادی داشته باشد و همین امر باعث جذابیت بیشتر و سؤال برانگیری بشود. در بسیاری از کشورهای جهان، آثار کلاسیک به شیوههای مختلف بازنویسی و بازآفرینی میشود. حتی خلاصه کردن این آثار به امری متداول تبدیل شده تا مخاطب
غیر حرفهای امکان آشنایی با این آثار را داشته باشد و فرصتی به او بدهد برای کشف علاقهاش تا بعد به سراغ متن اصلی کتاب برود. در ایران هم بسیاری از ناشران کتابهای خلاصه و بازآفرینی شده را برای نوجوانان منتشر کردهاند. اخیراً انتشارات محراب قلم، مجموعهای با عنوان «کتابخانه کلاسیک» منتشر کرده است. این مجموعه شامل آثار کلاسیک خلاصه شده در ژانرهای مختلف از نویسندگان گوناگون است که فرصت تجربه بیشتر و کشف را به مخاطب
خود میدهد.
نوشیدن «قهوه تلخ» در شب هزارویکم
کهبد تاراج
کارگردان تئاتر
در اوایل دهه هشتاد بهرام بیضایی تصمیم گرفت نمایشنامه «شب هزار و یکم» را در تئاتر شهر روی صحنه ببرد. آن روزها گیشه ساعت چهار عصر باز میشد و تماشاگران برای این نمایش از صبح در محوطه تئاتر شهر صف میکشیدند تا بتوانند بلیت نمایش بیضایی را در سالن چهارسو خریداری کنند. من سه بار این نمایش را دیدم و بلیت هزار تومانی آن را با ساعتها ایستادن در صف خریدم. لذت دیدن آن نمایش با بازیهای به یاد ماندنی اکبر زنجانپور، حمید فرخنژاد، شبنم طلوعی، ستاره اسکندری، پانتهآ بهرام، شبنم فرشادجو، علی عمرانی، مژده شمسایی و... با موسیقی محمدرضا درویشی هنوز بعد از گذشت سالها با من مانده است. البته حتماً علاقهمندان بیضایی و آثارش میدانند که «شب هزارویکم» به کتاب هم درآمد و در واقع مجموعهای است شامل سه نمایشنامه تکپردهای همنامِ پیدرپی، یا سه پرده از یک نمایشِ بلند. به گفته خود آقای بیضایی در نمایش نخستین شب هزارویکم نمونه پیشین و گم شده افسانه ضحاک (اژدهاک)، بازسازی شده؛ داستان گفته نشده شاه ضحاک و همسرانش شهرناز و ارنواز؛ که بهعقیده این کارگردان بزرگ ایرانی سرچشمه اصلی داستان پایهای و بنیادین کتاب نابود شده هزار افسان است. نمایش دوم هم داستان گفته نشده مترجم گمنامی است که هزارافسان را از پارسی به عربی برگرداند و نام آن را «الف لیله و لیله» گذاشت. کتابی که قرنها بعد در بازگرداندن دوباره به پارسی نام هزارویک شب گرفت. و نمایش سوم هم به گفته آقای بیضایی حتماً چند دهه پس از تاریخ چاپ بازگردان هزارویک شب به فارسی –۱۲۸۰ ه. ق- میگذرد و به روزگار ما نزدیکتر است و داستان گفته نشده سرانجام زنی است که هزارویک شب خواند. همانطور که ذکر خیری از آن ابتدای این نوشتار آمد، بیضایی سه نمایش شب هزارویکم را اولینبار از ۲۶ شهریور تا ۱۷ آبان سال ۱۳۸۲ هر شب هر سه نمایش پیدرپی مانند سه پرده از یک نمایش در تالار چهارسوی تئاتر شهر در تهران را روی صحنه برد. سال بعد از این نمایش
نمایش «قهوه تلخ» در سالن سایه اجرا شد و من در یکی از روزهای پاییزی این قهوه تلخ را تماشا کردم و این نمایش هم هنوز در گوش و چشم من صدا میکند. سال ۸۷ زمانی که دانشجو بودم در استان یزد «قهوه تلخ» را به صحنه بردم و در جشنواره استانی هم شرکت کردم. این دو نمایش در اوایل دهه هشتاد چنان تأثیری روی من گذاشت که تا به امروز هم به این نمایشها فکر میکنم.
عکس نوشت
300 متر زمیـــن به عمق 5/2 متر حفر شد. ایزوگام شد، دو لایه سقف برایش ساخته شد تا باران و سرمای زمستان به داخل آن نفوذ پیدا نکند. زهکشی، لامپکشی معدن و سپس طراحی فضای داخلی، طراحی نور، رنگ و حجمسازی با چوب و گیاهان خودرو انجام شد تا به گفته مهدی فرجی تهیه کننده سریال معدن طلای سریال نون خ باورپذیر شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
رضا صادقی: «یه چیزی میشه دیگه» را برای حال مردم خواندم
-
درسهایی برای آینده
-
کسی به سراغ آنان نمیرود
-
شهروند مجـــازی
-
کشف رازهای زندگی از خلال خطوط داستان
-
نوشیدن «قهوه تلخ» در شب هزارویکم
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین